جمع بندی خشکسالی
جمع بندی
خشکسالی ها یکی از تغییرات معمول اقلیمی می باشندکه بسیاری از مناطق خشک و نیمه خشک دنیا را با شدتهای زیاد هر چند سال یکبار در بر می گیرد. در بسیاری از سالها هم رخداد خشکسالی برای مدتی مشخص نیست از این رو شناسائی خشکسالی خود یافته ای ارزشمند برای مدیریت منابع آبی مناطقی چون ایران که بخش اعظم آنرا مناطق خشک و نیمه خشک تشکیل می دهد محسوب خواهد شد. بنا به سوابق تحقیقی به منظور شناسائی شدت و گسترش خشکسالی عموماً شاخصهائی توسعه داده شده است که هر کدام ورودیها و شرایط استفاده خاص خود رادارا می باشند. با توجه به در دسترس بودن اطلاعات اقلیمی بسیاری از این شاخصها متغیرهای هواشناختی را بعنوان ورودی در نظر می گیرند. از بین متغیرهای اقلیمی نیز بارش بعنوان مهمترین متغیر تعیین کننده در شرایط خشکسالی است. بارندگی مهمترین متغیری است که تغییرات آن به طور مستقیم در رطوبت خاک و جریان های سطحی ، تغیرات مخازن زیرزمینی آب وغیره منعکس می شود. بر پایه مطالعات پیشین در بین شاخصهای مبتنی بر بارش شاخص SPI یا شاخص یکی از پرکاربردترین شاخصهای بررسی خشکسالی هواشناسی در جهان و ایران محسوب می شود. این شاخص از برازش توزیع گاما به داده های بارندگی مقادیر بی بعدی را ارائه می کند که خود حالت نرمال داشته و می توانند در تعمیم اطلاعات نقطه ای به اطلاعات منطقه ای توسط مدلهای زمین آماری چون کریگینگ کاربرد داشته باشد، زیر شرط استفاده از این تکنیکها نرمال بودن داده هاست در حالیکه داده های بارش عموماً نرمال نیستند. بدین ترتیب امکان بررسی مکانی خشکسالی را تسهیل می نماید. شاخص استاندارند بارش در مقیاسهای زمانی متفاوتی در مناطق متخلف بررسی شده و گزارشات نشان از بالا رفتن میزان دقت شاخص در مقیاسهای زمانی بلندت مدت چون پایه زمانی 9 و یکسال در سوابق تحقیق رسیده است.
مرور منابع اشاره به این نکته دارد که به دلیل تغییرات خصوصیات فیزیوگرافیک و اقلیمی در مناطق مختلف کشور پدیده خشکسالی در ایران گسترش مکانی و درجات شدت متفاوتی را نشان میدهد. عدم تطابق خشکسالی در بخش مختلف کشور موضوع مهمی است که عوامل موثر بر این امر لازم است شناسائی شوند. از نظریه پردازیهای موجود در سابقه تحقیق می توان گفت احتمالاً ارتفاع از سطح دریا از جمله این عوامل محسوب می شود.
چکیده ای از یافته های طرح
دلیل اصلی تمامی خشکسالی ها کمبود بارندگی و افزایش دمای هوا نسبت به میانگین بلند مدت این متغییرها می باشد. خشکسالی هواشناسی اولین نوع خشکسالی است که اتفاق می افتد و در صورت تداوم منجر به وقوع خشکسالی های دیگر می شود. از این رو میان انواع مختلف خشکسالی ارتباط علت و معلولی برقرار می باشد. یک خشکسالی هواشناسی که در قالب کمبود و یا نبود بارندگی در یک دوره معینی از زمان بیان می گردد از دلایل اولیه و اصلی یک خشکسالی شدید است. در این مطالعه از آنجائیکه کمبود بارش تاثیر خود را بر حوزه های آبریز نشان می دهد تصمیم به بررسی حوزه ای در حوزه های درجه یک و دو کشور گرفته شد.
· بررسیهای انجام شده مشخص کرد در مقیاس مطالعه کشوری برخلاف فرضیات اولیه تناوب و شدت خشکسالی تابع ارتفاع نیست که این مهم می تواند به دلیل غالب بودن متغیرهای محلی بر خشکسالی محلی باشد.
· بدلیل خزنده بون خشکسالی و عملکرد نامحسوس آن شناسائی سالهای خشکسالی و مناطق تحت سیطره خشکسالی یافته مهمی محسوب می شود که نیاز به تحلیلهای زیادی دارد. از دیدگاه این هدف تفاوت معناداری در شناسائی رخدادهای خشکسالی بین میانگین دو سناریو استفاده از پایگاه داده ای ایستگاههای مبنا و پایگاه در برگیرنده کلیه ایستگاههای دارای آمار طولانی وجود ندارد (هرچند نتایج نمونه ای اختلاف دارند).
· تحلیل روند مکانی نشان می دهد که شدت و تناوب خشکسالیها در ایران از غرب به شرق افزایش می یابد و در جهت شمالی جنوبی یا برعکس تغییرات تصادفی است.
· گزارشات زیادی از تغییر اقلیم در ادبیات تحقیق از جهان و آسیا رسیده است اما در تحقیق حاضر مشخص شد که خشکسالی هواشناسی در ایران دارای رونداست اما این روند معنی دار نیست. این بدان معناست که تغییرات تصادفی بارش بسیار شدیدتر از تغییرات جزئی در بارش است و به نظر می رسد ضمن آنکه ممکن است بازه زمانی داده ای کوتاه بوده باشد این احتمال هم می رود که مولفه تغییر اقلیم در بارشهای کوتاه مدت خود را ظاهر کرده باشد؛ البته در اینجا این ادعا فقط یک نظریه بوده که با توجه به اهداف اولیه پروپوزال طرح در این پروژه بررسی نشده است. امید است آن معاونت در طرحهای آتی همکاران و پژوهشگران را به کشف روابط حاکم بر این مبحث جهانی ترغیب نماید.
· بررسی سری زمانی خشکسالیهای ایران و پرکندگی مکانی آنها در ایران نشان دهنده این نکته کلیدی از دیدگاه مدیریتی است که اولاً خشکسالها حتی با درجه شدت بالا کاملاً از دیدگاه سطح گسترش آنها همه گیر نیستند و ثانیاً پهنه های تحت تاثیر خطر پذیری مختلفی را نشان میدهند، لذا شناخت این واقعیتها در زمان مناسب می تواند مدیریت خشکسالی ها را تسهیل نماید.
· با توجه به اهمیت حوزه های آبریز در مدیریت منابع آبی برخلاف اهداف اولیه پروپوزال (که استانهای کشور بود) معیار مکانی بررسی در پروژه حاضر این حوزه ها و معیار زمانی سال آبی انتخاب گردید. بررسی ها در حوزههای 30 گانه کشور از حساسیت بالای حوزه های آبریز بلوچستان جنوبی بین سدیج و مرز، کویرهای ذرانجیر و ساغند، حوزه مرزی غرب و هامون مشکیل به خشکسالی هواشناسی حکایت دارد.
نکاتی در مورد خشکسالی
- خشکسالی؛ واقعیت سرزمینهای خشک است نه بلای آن.
- آنچه که خشکسالی را به مصیبت بدل میسازد، نبود باران نیست؛ نادانی است.
- فقر مدیریتی بیشتر از فقر اقلیمی میتواند وخامت خشکسالی را افزایش دهد.
- . برتری دادن به مدیریت ریسک نسبت به مدیریت بحران؛ مهمترین عامل مهارکنندهیخشکسالی است.
- آ نچه که از خطر خشکسالی میکاهد، چیدمان توسعه بر اساسخواهشهای بومشناختی سرزمین است.
- خشکسالی تهدیدی است که میتواند به فرصتبدل شود، اگر یادمان باشد که ما در سرزمینی خشک زندگی میکنیم.
- در جهانامروز وجود یا عدم وجود خشکسالی، دلیلی بر ثروتمند بودن یا فقر کشورهای متأثر از آنبه شمار نمیرود.
- برای غلبه بر خشکسالی باید به پیشگیری بها داد نه بهدرمان؛ باید مدیریت غیرسازهای را اولویت داد نه مدیریت سازهای را.
- هرچقدر میزان وابستگی معیشتی به سرزمین کاهش یابد، آسیبپذیری آن نسبت به رخدادخشکسالی نیز کمتر خواهد شد.
- سرزمینی که در آن خشکسالی موروثی است، بایدبرای مدیریت هر قطره آب خود برنامه داشته باشد.
- حرکتدر مسیر استحصال انرژیهای نو، نشانهی تبدیل «تهدید» خشکسالی به «فرصت» است.
- آنچه که تمدنها را در طول تاریخ به زوال کشانده است، خشکسالی نیست؛بلکه آزمندی و نادانی مردمانی است که بر آن تمدنها حکومت می کردند.
- برایحکومت بر طبیعت، باید از قوانین آن پیروی کرد
- . هر چه خسارت خشکسالی درکشوری بیشتر باشد، نشاندهندهی کمرنگبودن آموزههای آمایش سرزمین است.
- مملکتی که کاربریهایش بر بنیاد آمایش سرزمین سامان نیافته باشد، خشکسالی برایشکابوسی جانفرساست.
- خطر مدیرانی که برای درمان خشکسالی چشم به آسماندارند؛ بیشتر از خشکسالی است
خشکسالی از دیدگاه قرآن
طی بررسی منابع در مورد خشکسالی مطلب بسیار جالبی از سایت شرعی سماموس با آدرس http://somamus.com پیرامون خشکسالی از دیدگاه قرآن یافت شد که ذیلاً مطالب اقتباس شده آمده است:
"قرآن به عنوان کتاب هدایت آدمی به سوی کمالات شایسته بشری، دربرگیرنده دو دسته از گزاره های شناختی و آموزه های دستوری است. این گزاره های شناختی و دستوری، موقعیت بشر را در هستی تبیین می کند و راه های دستیابی به موفقیت و کمالات را به وی می نمایاند.
در تحلیل قرآن ارتباط تنگاتنگی میان عمل انسان و وقایع طبیعی دیده می شود و این گونه نیست که هریک راهی مستقل و جدا از هم را می پیمایند و رفتارها و کردارهای وی تأثیری در هستی و امور خلقی و تکوینی به جا نمی گذارد. بلکه در تحلیل قرآن نه تنها کردارهای انسان موجبات رشد و بهبودی وضعیت زیست گیاهان و جانوران را سبب می شود ویا آن ها را در موقعیت های خطرناکی چون نیستی گونه های مختلف گیاهی و جانوری قرار می دهد بلکه حتی در تحلیل قرآن بینشها و باورهای آدمی می تواند در بهبودی ویا نابودی محیط زیست گیاهی وج انواری موثر باشد. از سویی سخن از تأثیر زیانبار رفتارها و کردارهای بشری به میان می آورد و می فرماید: ظهر الفساد فی البر و البحر بما کسبت ایدی الناس؛ به سبب کردارهای آدمی فساد و تباهی در خشکی ها و دریاها ظهور کرده است و محیط زیست گیاهی و جانوری دریا و خشکی در معرض خطر و نابودی قرار گرفته است و از سویی دیگر می فرماید که اگر مردمان ایمان می آوردند برکات زمین و آسمان ها بر ایشان فرو فرستاده می شد و آدمیان از محیط زیستی برخوردار همراه با آسایش و آرامش سود می بردند ویا با اشاره به مسئله استغفار و توبه کردن به درگاه خداوند سخن از ریزش باران ها و افزایش توانمندی به میان می آید و می فرماید: ویا قوم استغفروا ربکم ثم توبوا الیه یرسل السماء علیکم مدرارا ویزدکم قوه الی قوتکم؛ ای ملتم به درگاه پروردگارتان استفغار کرده و به سوی او بازگردید و توبه کنید تا آسمان باران های بسیارش را بر شما فرو فرستد و بر نیرو و توان شما بیافزاید.
در نگرش قرآن ربوبیت الهی و مقام پروردگاری خداوند عامل مهمی در افزایش ویا کاهش بارندگی شمرده شده است و هرگونه باور و کردار آدمی را با عوامل تکوینی مرتبط می سازد. بر این اساس نمی توان گفت که هریک از عوامل تکوینی و تشریعی راه جداگانه ای را می پیمایند و ارتباطی میان باورها و ایمان ها ویا رفتارها و کردارهای آدمی ازیک سو و مسئله خشکسالی و سیل ویا زلزله و دیگر بلایای طبیعی نیست؛ زیرا اگر به مسئله ربوبیت آفریدگار توانا و فرزانه توجه شود به روشنی دانسته می شود که خداوند برای هدایت بشر هر چند با تازیانه بلا و ابتلا و امتحان و ترساندن از دوزخ و مانند آن می کوشد تا آدمی را به تفکر و تدبر اندازد و از بیراهه به راه آورده و از کژی اندیشی و کژرفتاری باز دارد. از این روست که در تحلیل قرآنی مقام ربوبیت الهی است که آدمی را دچار امتحانات و ابتلائات متعدد می سازد تایا به راه آید ویا ظرفیت ها و استعدادهای سرشته در ذات خویش را به فعلیت رساند و خود را به سوی کمالات بکشاند. مقام پروردگاری هر چند که گاه موجب می شود تا شخص در رفاه و به تعبیر قرآنی در سراء (نعمت ها و آسایش) قرار گیرد ولی گاه به ضراء (زیان و ضرر) می گیرد. از این رو نه وجود آسایش و نعمت نشان از کرامت و شرافت شخص است و نه ضرر و زیان دلیل بر دوری از خداوند و خوارسازی الهی می باشد.
خداوند در سوره فجر و چندین آیه دیگر دیدگاهی که افزایش رفاه در شخص ویا جامعه ای را دلیل بر هدایت بودن و کرامت ایشان ویا قرار گرفتن در سختی ویا کمبود را دلیل بر اهانت و خواری او در نزد خداوند تلقی می شود را به نقد می کشد و می فرماید که هیچ یک از افزایش ویا کاهش رفاه و آسایش ویا سختی و رنج و بلا دلیلی بر خواری شخص ویا کرامت و شرافت وی در نزد خداوند ندارد؛ زیرا بسیاری از این علل و عوامل از باب آزمون و امتحان است و خداوند شخص ویا جامعه ای را به هریک از دوگانه های متضاد می آزماید تا ظرفیت های خویش را آشکار ویا از بیراهه بیرون آمده و در مسیر کمالی قرار گیرند. از این رو برخی از این امور می تواند از باب تنبیه ویا تبصره و آگاهی بخشی و تذکر باشد.
بر این اساس، شناخت این که کدامیک از ضراءیا سراء از باب تنبیه ویا تذکره ویا رحمت و نعمت بخشی است و کدام نیست نیازمند تامل و تدبر است. با این همه آن چنان که از آیات قرآنی به دست می آید گرفتاری جوامع به هریک از بلایای طبیعی و غیرطبیعی می تواند مرتبط با عمل کرد جمعی جامعه باشد.
یکی از بلایای طبیعی که می تواند متاثر از عمل کرد ویا باورها و اعتقادات بشری باشد بلای خشکسالی است که در این نوشتار به آن پرداخته می شود و تحلیل خداوند از این مساله را بر اساس آیات وحیانی قرآن به دست داده می شود. امتحان به خشکسالی یکی از تحلیل های قرآن نسبت به بلای خشکسالی آن است که این پدیده طبیعی از باب آزمون و امتحان مردمان جامعه ویا منطقه ای است. خداوند در آیه 17 سوره قلم بیان می کند که خداوند اهل مکه را در عصر پیامبر(ص) به خشکسالی و قحطی مبتلا و آزموده است؛ زیرا چنان که شیخ طبرسی در مجمع البیان ذیل آیه بیان می کند مراد از واژه بلوناهم همان آزمودن ایشان به بلای خشکسالی و قطحی بوده است (مجمع البیان ج 9 و 10ص 505) .
خداوند در آیه 155 سوره بقره اصولایکی از روش های آزمونی خود را ایجاد خشکسالی و کمبود مواد غذایی و گرسنگی بیان می کند و می فرماید: و لنبلونکم بشی من... والجوع و نقص من الاموال؛ که بی گمان مراد از جوع و گرسنگی همان قحطی است که در آیه مسبب به جای سبب بیان شده است. در حقیقت خداوند می خواهد بیان کند که ما مردمان را به چیزی چون قحطی (گرسنگی) می آزماییم (روح المعانی ج 2 جزء ۲ص 33 و تفسیر منیر ج 2 ص 38).
علت این امر در مواردی که خداوند در قرآن گزارش می کند دوری مردمان جامعه از خداوند و اوامر و آموزه های وحیانی او بوده است. خداوند از وضعیتی که قوم نوح به سبب کفر گرفتار آن شدند و به بلای طبیعی خشکسالی دچار شده بودند گزارش می کند و این مساله را مطرح می سازد که آنان چون به خداوند کفر ورزیدند ویا به آموزه های وحیانی خداوند عمل نکرده و آن را تکذیب کردند گرفتار مشکل خشکسالی شدند. از این رو از زبان پیامبرشان نوح(ع) از ایشان می خواهد که استغفار و توبه کنند و به سوی خداوند بازگردند تا از گرفتاری خشکسالی و گرسنگی و قحطی رهایییابند (نوح آیات 10 و 11). در عصر حکومت شاهی در مصر نیز خشکسالی سختی پدید آمد که مرتبط به اعتمال مردمان بود. این خشکسالی به سبب داستان معروفیوسف(ع) و تعبیر خواب آن حضرت معروف و مشهور است و همگان از آن اطلاع دارند (یوسف آیات 43 تا ۴۸).
پدیده خشکسالی به سبب کفر و عناد فرعونیان در عصر موسی(ع) نیز در مصر تکرار می شود و آیات 130 و 131 سوره اعراف به این مساله می پردازد و می فرماید: و لقد اخذنا آل فرعون بالسنین و نقص من الثمرات لعلهمیذکرون؛ ما فرعونیان را به گرسنگی و کمبود در محصولات گرفتیم و آنان را دچار قحطی و کمبود موادغذایی کردیم تا شاید آنان پند گیرند و به راه توحید و عبودیت بازگردند.
قوم عاد نیز به سبب کفر و عناد و تکذیب و رفتارهای دور از تقوای خویش گرفتار خشکسالی و قحطی می شوند که آیه 50 و 52 سوره هود بدان پرداخته است. شیخ طبرسی در مجمع البیان می نویسد: از این که حضرت هود(ع) از مردمان و ملت خویش می خواهد که از کارهای خویش استغفار کنند و به سوی خداوند بازگردند و توبه کنند تا باران بر ایشان ببارد می توان دریافت که مردم هود به سبب گناهان و کفر خویش گرفتار خشکسالی شدند. از این روست که هود می فرماید که اگر توبه کنند خداوند رحمتش را بر آنان نازل می کند و از آسمان باران بر ایشان فرو می ریزد تا از خشکسالی و قحطی رهایی یابند(مجمع البیان ج5 و 6ص 258).
شیخ طبرسی با اشاره به آیه 112 سوره نحل که درباره گرفتاری مردمان به جامه گرسنگی و ترس مطرح شده است می نویسد: گفته شده که مقصود از قریه و آبادیی که به این گرفتاری دچار شده بودند مردمان مکه بودند که خداوند آنان را به سبب کفرشان به هفت سال قحطی دچار کرده بود. (همان ص600) زمخشری در کشاف آیه 74و 76 سوره مومنون را نیز به مساله قحطی و خشکسالی مکه نسبت می دهد و شان نزول آن را همان خشکسالی بر می شمارد.(کشاف ج 3آیه ۱۹۷)
بسیاری از مفسران با اشاره به آیه 4 سوره قریش می گویند: مراد از جوع در آیه قحطی و خشکسالی بوده که مردمان قریش بدان گرفتار شدند به گونه ای که آنان مردار و استخوان می خوردند (کشاف ج4، ص803 و نیز تفسیر التحریر و التنویر ج 30 جزء 30ص ۵۵). به هر حال کفر و کردارهای دور از آموزه های وحیانی عاملی مهم درباره بسیاری از خشکسالی هایی بوده است که قرآن گزارش کرده است تا مردمان با آگاهی به علل خشکسالی خود را بازیابند و راه درست در پیش گیرند.
بنابراین از نظر قرآن از مهم ترین علل و عوامل خشکسالی می توان به شرک و دوری از توحید اشاره کرد که عامل مهم ابتلای قوم های عاد و نوح و قریش به بلای خشکسالی بوده است. (هود آیه 50و 52و نوح آیه 10و 11 و قریش آیه 4)
از دیگر علل و عواملی که خداوند در قرآن به عنوان عامل مهم خشکسالی و قحطی بیان می کند گناهان و خروج ملت و جامعه ای از آموزه های وحیانی و تجاوز از حدود الهی است.
خداوند در آیه 52و 53 سوره هود این علت را مطرح می سازد. از این روست که از زبان پیامبران قوم از ایشان می خواهد تا از گناهان خویش استغفار کنند و با بازگشت و توبه به سوی خدا از شر بلای به ظاهر طبیعی خشکسالی برهند. از دیگر علل و عواملی که خداوند در قرآن برای خشکسالی و قحطی بیان می کند کفران نعمت است که در آیه 112 سوره نحل بدان اشاره شده است. به هر حال علل و عواملی چند برای خشکسالی بیان شده است که کفر به خدا و کفران نعمت و گناه از مهم ترین علل و عواملی است که در آیات قرآن بدان اشاره رفته است. فلسفه آن هر چه باشد نمی توان از پندپذیری و بازگشت به خدا در آن چشم پوشید به این معنا که خداوند مردمان را به خشکسالی می آزماید تا از بیراهه به راه آیند و خود را در مسیر کمالی قرار دهند. بنابر این می توان علت مهم باران و فراوانی روزی را در ایمان و بازگشت به خدا و توبه از گناهان و رفتارها و کردارهای پسندیده و نیک جست؛ از این روست که خداوند جامعه ای بتواند در مسیر کمالی قرار گیرد و به خدا ایمان و کردارهای پسندیده نیکی داشته باشد به عنوان جامعه نمونه یاد می کند که به سبب افزایش رزق و روزی آسمانی و زمینی در امنیت غذایی و آرامش روحی و روانی قرار می گیرد. (نحل آیه ۱۱۲) مبارزه با خشکسالی با این که بر این باوریم که در تحلیل قرآنی کفر و گناه و شرک از مهم ترین علل و عوامل خشکسالی است و می توان با استغفار و توبه به سوی خدا و انجام کردارهای نیک و صالح از بلای خشکسالی گریخت ولی می توان گفت هر جامعه و نظام سالم حکومتی می بایست برای مبارزه با خشکسالی افزون بر کارهای معنوی و فرهنگی کارهای دیگری را نیز در پیش گیرد. از این رو است که آیات چندی به مساله برنامه ریزی مدیریت آب و غذا پرداخته است.
از جمله برنامه ریزی برای مصون ماندن از عوارض قحطی و خشکسالی می توان به مساله برنامه ریزی در تولید و توزیع مواد غذایی)یوسف آیه 46 و 47) و مدیریت آب و سدسازی و ذخیره سازی تولیدات و صرفه جویی در مصرف و نظارت و دخالت مستقیم دولت در تولید و توزیع مواد غذایی اشاره کرد. (یوسف آیات 46 تا 48)
تحلیل قرآن از مساله خشکسالی نشان می دهد که نمی بایست تنها به دعا و نیایش و تغییر بینش و نگرش بسنده کرد بلکه افزون بر فعالیت های فرهنگی و معنوی بر همگان به ویژه بر دولتمردان به عنوان مسئولیت اجتماعی لازم و ضروری است تا برای مدیریت آب و غذا دارای برنامه باشند و هیچ از امور پیش گفته از مسئولیت دولت نمی کاهد و دولت ها نمی توانند با اشاره به مساله کفران نعمت ویا افزایش گناه و مانند آن شانه از مسئولیت های خویش بیرون کنند.